دل من
دل من تنها بود،
دل من هرزه نبود...
دل من عادت داشت که بماند یک جا
به کجا؟
معلوم است به در خانه تو!
دل من عادت داشت،
که بماند آنجا پشت یک پرده توری
که تو هر روز آن را به کنار بزنی,
دل من ساکن دیوار و دری
که تو هر روز از آن میگذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه ی یک باغچه بود
که تو هر روز به آن مینگری.....
راستی دل من رادیدی؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
سلام وبلاگت خیلی عالیه خوشم اومد به وبلاگ منم سری بزن و در باره ی مطلب واقعی که گذاشتم نظر بده امیدوارم موفق باشی......
سلام وبلاگت خیلی عالیه خوشم اومد به وبلاگ منم سری بزن و در باره ی مطلب واقعی که گذاشتم نظر بده امیدوارم موفق باشی......